تا آنجا که می دانیم برای مینا کاری بشقاب در دنیای باستان نام خاصی وجود نداشت که آن را از سایر مصالح از نظر عملکرد، زیبایی شناسی یا روش کاربردی متمایز کند.
این به دلیل تازگی نسبی برای باستانها، بلکه به دلیل استفاده نسبتاً عمومی از یک اصطلاح واحد برای تعیین هر ماده براقی است که میتواند روی فلز و سرامیک به جز سنگهای قیمتی ست شود یا ذوب شود.
در واقع به نظر می رسد که همین کلمه در دوران باستان برای کهربا (که نوعی «شیشه طبیعی» در نظر گرفته می شود)، خمیرهای شیشه و مینا استفاده می شده است.
ما شاهد این موضوع در کلمه عبری عهد عتیق ، در کلمه یونانی electron (که در ایلیاد توسط هومر به معنای تزئینات رنگی روی سپر آشیل استفاده می شود).
لاتین ها هم هشمال و هم الکترون را ترجمه می کنند). به همین دلیل است که ردیابی تاریخ دقیق مینا در دوران باستان در غیاب شواهد باستان شناسی دشوارتر است.
کلمه الکتروم هنوز تا اواخر قرون وسطی استفاده می شد، زمانی که کلمات سمالتوم و مینا (یا انواع آنها) به طور خاص به معنای این ماده ظاهر شد.
ما با اطمینان زیادی معتقدیم که این کلمات از شکل گوتیک اسمالتجان آمده است
شبیه به مینای دندان است. در حقیقت، طلاسازان در اصل سنگ های قیمتی شیشه ای را مستقیماً در فلز قرار می دادند.
آبی مصری که در ایتالیایی به اسمالتینو نیز معروف است، حدود 2000 سال قبل از میلاد به عنوان رنگدانه ای بر پایه کبالت با افزودن پتاس به عنوان رنگ برای اهداف تزئینی اختراع شد.
Niello شامل اعمال پودر قابل ذوب سیاه رنگ بر روی فلز حکاکی شده است. فن آوری ها و روش استفاده از niello بسیار شبیه به مینا هستند. این تکنیک که در مصر اختراع شد، در آغاز عصر آهن در دریای مدیترانه رواج داشت.